کیهان شناسی قرآن و اهل بیت

کیهان شناسی قرآن و اهل بیت

اعجاز علمی قرآن در نجوم و کیهان شناسی
کیهان شناسی قرآن و اهل بیت

کیهان شناسی قرآن و اهل بیت

اعجاز علمی قرآن در نجوم و کیهان شناسی

انسان و جهان هستی - قسمت سوم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَالسَّمَاء بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ


و آسمان را به قدرت خود برافراشتیم و بى‏ گمان آن را گسترش می دهیم


انسان و جهان هستی - قسمت 3  


عمر جهان چقدر است؟

 

در علم کیهانشناسی در فیزیک “عمر جهان” را مدت زمانی می دانند که از زمان وقوع مهبانگ BIG BANG سپری شده است.

یعنی این چنین فرض شده است که شروع جهان(خلقت) با پدیده مهبانگ BIG BANG مقارن بوده است


بهترین تخمینی که تا کنون فیزیکدانان از عمر جهان زده اند ۱۳٫۷۵میلیارد سال است.(با خطایی حدود ۱۲۰ میلیون سال) این آخرین عددی است که برای عمر جهان تخمین زده شده است و با توجه به بررسی داده ها و اطلاعات بدست آمده ازفضاپیمای WMAP بدست آمده است. WMAP مخفف Wilkinson Microwave Anisotropy Probe (WMAP) است.  به فارسی اگر بخواهیم نام این فضاپیما را ترجمه کنیم می شود:”کاوشگر ناهمسانگردی ریزموجی ویکلسون”

این فضا پیما توسط NASA و برای بررسی و اندازه گیری دمای تابش زمینه کیهانی(تابش فسیلی بجای مانده از مهبانگ) به فضا ارسال شد.

هدایت و مدیریت این پروژه توسط پروژه چالرز.ال بنت از دانشگاه جانزهاپکینز است.

 

این عدد ۱۳٫۷۵میلیارد سال(با خطایی حدود ۱۲۰ میلیون سال) آخریت تخمینی است که برای عمر جهان اعلام شده است. این عدد در سال ۲۰۱۰ اعلام شده است.اگر تاریخچه تخمین زدن عمر جهان توسط دانشمندان را مرور کنیم به اعدا جالبی بر می خوریم.مثلا در قرن ۱۸ میلادی عمر جهان در حدود چند میلیون سال تخمین زده می شد.در قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم با توجه به گرایش شدیدی که در محافل آکادمیک به نظریات مارکسیستها و دهریون شده بود اینگونه اعلام می شد که عالم ازلی و ابدی است.گرچه این اطمینان به نفس همراه با ژست روشنفکرانه امروزه دیگر برای ما مضحک و خنده دار است.یعنی از ازل بوده وتا ابد هم خواهد بود و اصولا هیچ زمانی برای شروع آن نمی توان در نظر گرفت.لذا پرسش از عمر جهان بی معنی است.

این نظریه Steady State Theory نام داشت.(نظریه حالت پایدار)در آن زمان هیچ فیزیکدان و کیهانشناسی اعتقادی به مدل مهبانگ و انفجار بزرگ نداشت.مبدعان این نظریه در آن زمان اینگونه عنوان می کردند که با فاصله گرفتن کهکشان ­ها از یکدیگر به دلیل انبساط عالم، ماده جدید به شکل هیدروژن در فضای بین آنها آفریده می­ شد. این هیدروژنِ تازه خلق شده، در نهایت، کهکشان ­های جدیدی را به­ وجود می­ آورد و بدین ترتیب چگالی مشاهده شده کهکشان­‌ها پیوسته ثابت می ­ماند. جهان نه ابتدایی دارد و نه انتهایی خواهد داشت، و همان گونه که از نام نظریه برمی­ آید، در حالت پایدار خواهد ماند. با توجه به اینکه همواره ماده جدید در حال خلق شدن است،آن را نظریه آفرینش پیوسته (Continuous Creation) نیز می ­نامند.

پس از انتشار نظریه نسبیت عام اینشتین در سال ۱۹۱۵ ،فردی به نام ژورژ ادوارد لومتر در سال ۱۹۳۳ کتابی را منتشر کرد.لومتر در این کتاب با بهره گیری از نظریه اینشتین نشان داد که عالم باید با یک مهبانگ شروع شده باشد.در واقع  افتخار ارائه  نظریه مهبانگ برای اولین بار به همین آقای لومتر می رسد.


او از نظریه نسبیت اینیشتین استفاده کرده بود و نشان داده بود که بر اساس این نظریه عالم نمی تواند ثابت و پایدار و بدون تغییر باقی مانده باشد. خیلی جالب و خنده دار است.اینیشتین با شنیدن نظرات لومتر ایده ارائه شده توسط او را نپذیرفت.ولی می دانست که استدلالهای او هم درست است.از طرفی نمی خواست ایده مهبانگ را بپذیرد.او شدیدا به نظریه حالت پایدار علاقه مند بود و نمی خواست از آن دل برکند.به هر حال انیشتین دست به کار شد و برای حل این مشکل چیز جدید را در نظریه اش وارد کرد تا هم نظریه اش درست باقی بماند و هم نظریه حالت پایدار کماکان درست باشد.او این پارامتر اضافی را که در نظریه و فرمولهایش وارد کرد ثابت کیهانی COSMOLOGICAL CONSTANT نامید.

اولین مشاهدات نجومی که نشان از وجود بیگ بنگ می داد و عملا نشان می داد که عالم و جهان هستی کماکان در حال رشد کردن و گسترش یافتن است توسط ادوین هابل ارائه شد.

                         

همان فردی که امروزه نام تلسکوپ هابل به افتخار او نامگذاری شده است.اگر بخواهیم خلاصه خدمت بزرگی که ادوین هابل به علم کیهانشناسی کرد را به زبان ساده بیان کنیم اینگونه است.

او نوری که از کهکشانهای مختلف بمی رسید را برسی کرد.او با کمال تعجب متوجه شد که نور اکثر کهکشانهایی که به ما می رسد به سمت طیف قرمز کشیده شده است.

یعنی چه؟

توضیح می دهم.فرض کنید آمبولانسی آزیر کشان به شما نزدیک می شود.در زمانی که به شما نزدیک می شود صدای آژیر آن را بافرکانس بیشتری می شنوید و در زمانی که از شما دور می شود صدای آزیر را با فرکانس کمتری می شنید.

آشناست نه؟ بله این همان قضیه دوپلر است که در کتابهای علوم در مدرسه به ما آموزش داده اند.به جای آمبولانس کهکشان بگذارید.به جای آزیر آمبولانس،نور کهکشان را بگذارید.بله هابل مشاهده کرد نور کهکشان ها به سمت طیف قرمز کشیده شده است.یعنی فرکانس آن کمتر شده است.یعنی دارد از ما دور می شود.

چرا ؟
چرا باید اکثر کهکشانهایی که ما مشاهده می کنیم در حال دور شدن از ما باشند؟
فرض کنید عالم یک کیک است. یک کیک کشمشی. هر کشکش را یک کهکشان تصور کنید.
وقتی کیک را درون فر می گذارید،کیک باد می کند و بزرگ می شود و ورم می کند.در چنین حالتی همه کشمشها در حال دور شدن از هم هستند.

دقیقا چیزی که در عالم مشاهده می شود. دقیقا همان چیزی که ادوین هابل مشاهده کرد.دیگر مشخص شد که انیشتین اشتباه می کرده است و عالم در حال بزرگ شدن و باد کردن است.
عالم در حال انبساط است.اگر این فیلم را برعکس ، یعنی اینکه همه این کشکها روزی در یک نقطه جمع بوده اند.در لحظه انفجار اولیه.

هابل تخمین خوبی از این مدت زمان نداشت.خطای او در اندازه گیری عمر عالم خیلی زیاد بود.تا همین اواخر فیزیکدانان با استفاده از فرمولهای ارائه شده توسط هابل برای انبساط عالم عمر جهان را بین ۸ میلیارد تا ۲۰ میلیارد سال تخمین می زدند تا اینکه در سال ۲۰۱۰ شواهد تجربی توسط WMAP 13.75میلیارد سال (با خطایی حدود ۱۲۰ میلیون سال) را معرفی کرد.این عدد را به یاد داشته باشیم تا بعد.


اجازه دهید تا ماجرای دیگری را نیز برای شما تعریف کنم.در سال ۱۳۷۶ خبری را رویترز منتشر می کند:

ارائه نظریه جدیدی در مورد پیدایش کائنات

دو دانشمند انگلیسی به نامهای استفان هاوکینگ و نیل توروک ادعا کرده بودند « کائنات پیش از انفجاری بزرگ در ۱۲ میلیارد سال پیش به اندازه یک نخود بیش نبوده است»


۸ سال بعد در سال ۱۳۸۵ بود که خبری  دیگر در نشریان و سایت های اینترنتی منتشر شد.و از پیدایش یک نظریه جدید در کیهان شناسی خبر می داد.در روزنامه همشهری آن روز این عنوان برای این خبر انتخاب شده بود:

انقلابی در نظریه های کیهان شناسی
بی بی سی: تیم مشترکی از دانشمندان آمریکایی و بریتانیایی نظریه تازه ای را در مورد تکامل کیهان پیشنهاد کرده اند. این نظریه می گوید که گیتی احتمالاً چرخه ای را طی می کند که انفجارهای بزرگ (Big Bangs) تنها بخشی از آن است و همچنین شامل ریزش های بزرگ (Big Crunches) نیز می شود. این نظریه نگاه متعارف از کائنات را، که قدمت آن براساس مشاهدات ۱۲ تا ۱۴ میلیارد سال رقم زده می شود، به چالش می گیرد.این نظریه را Cyclic Model نیز نام نهاده اند.

نظریه می گوید که گیتی احتمالاً چرخه ای را طی می کند که انفجارهای بزرگ (Big Bangs) تنها بخشی از آن است و همچنین شامل ریزش های بزرگ (Big Crunches) نیز می شود. این نظریه نگاه متعارف از کائنات را، که قدمت آن براساس مشاهدات ۱۲ تا ۱۴ میلیارد سال رقم زده می شود، به چالش می گیرد.ایده تازه که در نشریه ساینس بازتاب یافته است ممکن است توضیح دهد چرا انبساط جهان در حال شتاب گرفتن است.پروفسور پل استاینهارت از دانشگاه پرینستون در نیوجرسی که از آفرینندگان این نظریه است گفت: «در حال حاضر نگاه متعارف به جهان این است که تمام فضا، زمان، ماده و انرژی در یک نقطه واحد شروع شد و سپس منبسط و سرد شد که جهان امروزی را پدید آورد.با این حال، نظریه تازه حاکی است که یک چرخه پیوسته از جهان ها وجود دارد، که هرکدام تکرار دیگری است اما نه دقیقاً همانند جهان قبلی.» او می گوید: می توان به هر جهانی به عنوان فرزند جهان قبلی نگاه کرد.

ثابت کیهانی COSMOLOGICAL CONSTANT

ایده تازه بر مطالعات قبلی همین گروه از محققان بنا شده است و مدل کنونی عالم را زیر سؤال می برد. در دهه ،۱۹۲۰ زمانی که اینشتین در حال توسعه نظریه نسبیت عام بود، یک ثابت کیهانی را معرفی کرد تا بتواند ایده خود از جهان ایستا را توضیح دهد. معادلات اینشتین پیش بینی می کرد که جهان زیر فشار جاذبه خود متلاشی شود، درحالی که مشاهدات و رصدها به روشنی نشان داد جهان در حال انقباض نیست.ثابت کیهانی اینشتین نمایانگر فشار یا نیرویی ذاتی مرتبط با فضای آزاد بود، که در مقابل انقباض ناشی از نیروی جاذبه مقاومت می کند. این مفهوم پس از آن که رصدها نشان داد جهان در حال انبساط است کنار گذاشته شد و باعث شد اینشتین ثابت کیهانی را بزرگترین اشتباه زندگی حرفه ای خود توصیف کند. در سال ،۱۹۹۸ صورت تازه ای از ثابت کیهانی سر بر آورد و آن زمانی بود که معلوم شد انبساط جهان عملاً در حال شتاب گرفتن است.

سؤال های بی پاسخ

هرچند معرفی مجدد این ثابت راه تطبیق محاسبات با تئوری را گشود، اما همچنین سؤال هایی را پدید آورد دایر بر اینکه چیزی در فیزیک هست که گم شده است. پروفسور نیل توروک، از دانشگاه کمبریج گفت : «زمانی که قدر این ثابت کیهانی محاسبه شد، معلوم شد خیلی کوچکتر از حد انتظار است. اینکه چرا این ثابت این قدر کوچک است به یکی از بزرگترین سؤالات فیزیک بدل شده است. در حال حاضر، تنها توضیحی که برای آن وجود دارد این است که شاید جهان این گونه کار می کند

Neil Turok

این نظریه بسیاری از پرسش ها را بی پاسخ می گذارد اما اکنون پروفسور استاینهارت و توروک نظریه تازه ای را برای توضیح علت کوچک بودن ثابت کیهانی پیشنهاد کرده اند. آنها می گویند که زمان عملاً پیش از انفجار بزرگ شروع شد، یعنی قبل از آن جهان دیگری وجود داشته است. این همچنین بدان معنی است که جهان کنونی بسیار کهن تر از حد پذیرفته شده فعلی است.پروفسور توروک توضیح داد: «در حال حاضر ممکن است یک جهان دیگر از جنس ماده تاریک همزمان با جهان ما وجود داشته باشد که ما هرگز نمی توانیم با آن تماس برقرار کنیم. این دو جهان در نهایت بر اثر فشار نیروی جاذبه به سوی هم کشیده می شوند و با هم تصادف می کنند. این بدان معنی است که اموری که الان اتفاق می افتد به خلق جهانی دیگر در آینده کمک خواهد کرد.


 

خوب این خبری بود که شش سال پیش منتشر شد.

نکته جالب اینجاست که این نظریه به شکل بسیار زیبایی توسط یک عالم ایرانی به نام آیت الله مرتضی رضوی در سال ۱۳۷۲ در کتابی که ایشان منتشر کرده بودند،مطرح شده بود.ولی از آنجائیکه طبق اصل همیشگی مرغ همسایه غاز است باید ما بیشتر برای نظریاتی که از آکسفورد و کمبریج صادر می شود غش و ضعف کنیم.نظریه ای که ایشان مطرح کرده بودند چندان در داخل کشور مورد توجه قرار نگرفت.که این به نوبه خود بسیار جای تاسف دارد.

دقیقا در روز یکشنبه سوم اسفند ۱۳۷۶ – بیست و دوم فوریه ۱۹۹۸ میلادی در پی انتشار خبری با عنوان « ارائه نظریه جدیدی در مورد پیدایش کائنات » به نقل از خبر گزاری رویتر از لندن که در آن، دو دانشمند انگلیسی به نامهای استفان هاوکینگ و نیل توروک ادعا کرده بودند « کائنات پیش از انفجاری بزرگ در ۱۲ میلیارد سال پیش به اندازه یک نخود بیش نبوده است» ، آقای دکتر مرتضی رضوی در نامه ای خطاب به رئیس دانشگاه کمبریج(که در روزنامه ایران و جمهوری چاپ شد) تاکید کرد که این نظریه برای نخستین بار توسط وی ارائه شده و دو دانشمند انگلیسی این نظریه را از کتاب ایشان که در سال ۱۳۷۲ چاپ و منتشرنموده و چهار نسخه از آن را چهار سال قبل از انتشار این خبر برای دانشگاه کمبریج و برخی دانشگاه های دیگر اروپایی ارسال کرده اقتباس نموده اند.

آقای رضوی در همان نامه ضمن گلایه از دو دانشمند مذکور ، که عین الفاظ کتاب ایشان را به کار برده اند بدون آنکه نامی از ایشان برده باشند ، پیش بینی نموده بودند که دو اصل مهم دیگر این نظریه را از کتاب « تبیین جهان و انسان » رفته رفته توضیح خواهند داد و یک تئوری تمام عیار ارائه خواهند نمود.قصد دارم تا در ادامه این مطالب نظریه ای که ایشان با استناد به آیات قرآن کریم و روایات رسیده از ائمه اطهار به ما رسیده است را برای دوستان منتشر کنم.

نکته بینی و دقت نظر ایشان را در بررسی موشکافانه آیات و روایات می ستایم.ممکن است نظریه ایشان نیز مانند هر نظر دیگر دارای نقاط ضعف و اشکالاتی هم باشد ولی همین عمل ایشان که شهامت داشتند تا در رابطه با مسایل کیهان شناسی پا را از عقاید مندرس و نخ نما شده افلاطونی و ارسطویی و هیات بطلمیوسی فراتر بگذارند و در ضمن نظریات  ایشان در رابطه با خلقت انسان و تکامل برایم بسیار جالب بوده است.شاید برخی از دوستان تعجب کرده باشند. یک عالم روحانی با عبا و عمامه چه ربطی به نجوم و کیهان شناسی دارد؟البته این درست است. بیشتر ما عادت کرده ایم که یک روحانی را با عبا و عمامه در مجالس ختم و حداکثر در مراسم عقد ببینیم.


از دید اکثریت مردم آنچه که یک عالم روحانی به آن می پردازد و ذهنش را به خود مشغول می کند،همان مسائل طهارت و نجاست و حیض و نفاس است.و چقدر جای تاسف است که این همه از حقیقت دور افتاده ایم.اینکه چرا فاصله بین حوزه های علمیه ما و دانشگاه های ما زیاد شده است که هیچکدام حرف یکدیگر را نمی فهمند و هیچکدام آن دیگری را قبول ندارند،خود موضوعی اساسی و جداگانه است که البته مجال و جای بحث آن نه در اینجاست و نه در تخصص این حقیر.ولی آنچه که به جرات می توان ادعا کنم این است که این موضوع امروزه یکی از مهمترین اولویت های حوزه های علمیه ما و دانشگاه های ماست.اگر واقعا ادعا و آرزوی زمینه سازی ظهور حضرت حجت (عج الله فرجه الشریف) را داریم باید در این زمینه همت بیشتری کنیم.بگذریم

ولی آنچه که من لازم می دانم در اینجا بیشتر به آن بپردازم،تبین بیشتر رابطه بین دین و علم یا به زبانی دیگر “معنویت” و “علم” هست.در خلال قرن بیستم میلادی نظرات مختلفی در رابطه بین دین و علم وجود داشت.اولا،فرهنگ عقلانیت به نوعی استقلالٍ ریشه ایٍ “علم” از “دین” اعتقاد داشت.بر اساس این دیدگاه،”دین”،شعائر معنوی و حتی “مابعد الطبیعه و متافیزیک” ارتباطی با علم نداشتند.

البته گروهی دیگر نیز وجود داشتند که تفکری رادیکال تر و افراطی تر از این عقیده اولیه را نیز داشتند.این دسته اخیر به صراحت با دشمنی با “دین” می پرداختند و می پردازند.از دید آنها کلا “دین” یک چیز و پدیده ذاتا “نامعقول” است.این گروه اساس به یک اصل جزمی اعتقاد دارند  و ان “جدایی دین از علم” است.آنها هیچگونه تعاملی بین “دین” و “علم” را باور نداشته و بر نمی تابند.امروزه ما در دنیایی زندگی می کنیم که اطرافمان را پیشرفتهای تکنولوژیک زیادی احاطه کرده است.از هواپیماهای جمبوجت و فضا پیماها گرفته تا کامپیوتر و اینترنت و غیره….ما اغلب از موفقیتها و توانمندیهای ٍ علم در زمان معاصر،شگفت زده می شویم.این پدیده به اشکال مختلف تمدن غرب را دستخوش تغییر و تحول کرده است.ولی ما عالبا فراموش می کنیم که همه این علم و دانش امروزی از فرهنگهای یکتاپرستانه ای چون مسیحیت و اسلام و یهودیت نشات گرفته است.در ظاهر تقابل و دشمنی که بین علم و دین برای ما تصویر کرده اند ،درک چنین تعامل و ارتباطی را برای ما غیر ممکن یا بعید کرده است.

در میان همه این تفکرات مختلف که در بین دانشمندان و حتی روحانیون وجود دارد و  معتقد به آشتی ناپذیری بین علم و دین هستند،دسته ای از روحانیون و دانشمندان نیز وجود دارند که آرزو و خواسته ای دارند.آرزو و خواسته آنها این است که در ادیان و سنتهای معنوی عمده و علوم مختلف نوعی روحیه باز و جستجوگر را احیاء کنند.آنان نگران این نکته هستند که “دین” در میان اصول جزمیٍٍٍ که هیچ ارتباطی به زندگی ندارند،محصور گردیده و توان خود را در تفسیرٍ تجارب از دست بدهد.سنتهای دینی نیز لزوما دستخوش تغییر می گردند.البته سرعت تغییر آنها به عوامل بیشماری بستگی دارد و همیشه تغییرات ایجاد شده در عرصه دین با تغییرات در عرصه علم هماهنگ و موازی نبوده است.گاها چنان عقب افتاده که باعث تاسف است.

جناب استاد مرتضی رضوی یکی از این نو اندیشان عرصه حوزه علمیه و روحانیت دینی ماست.ایشان یک فیزیکدان یا کیهانشناس به معنی امروزی آن نیستند.کاری که ایشان انجام داده اند،مراجعه مجدد به آیات شگفت انگیز قرآن و مقابله این آیات با روایات صحیح رسیده از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است.ایشان این کلام مولایم امام محمد باقر علیه السلام را باور کردند که فرمود:

 

شرّقا و غرّبا لن تجدا علماً صحیحاً الّا شیئاً

یخرج من عندنا اهل البیت

خودتان را به مشرق و مغرب بزنید علم صحیح

پیدا نمى کنید مگر چیزى که از پیش ما اهل بیت

صادر شود.

 

از دید من ایشان خود را برای تفسیر و ترجمه آیات قرآنی در رابطه با خلقت و آسمانها و زمین محدود به تفسیرهای نشات گرفته از تفکرات رسوب کرده ارسطویی و افلاطونی نکردند.
آنها قرآن را از دریچه چشم و نگاه ارسطو،افلاطون،ابن سینا،سهرودی تفسیر ننمودند.ایشان خواستند بدانند که اهل بیت در این رابطه چه نظری دارند.
و با نهایت شگفتی توانستند نظریه ای زیبا و جدید را از پیدایش آسمانها و زمین و خلقت انسان و تکامل او ارائه بدهند.نظریه ای که مستند به آیات قرانی و نظر اهل بیت است و البته هماهنگ با جدید ترین یافته های روز علم فیزیک و کیهان شناسی.نظریه هایی مثل بیگ بنگ،عالم تورمی،عالمهای موازی و جهانهای چندگانه..در این رابطه بیشتر توضیح می دهم .


چه بسا در بسیاری از این موارد ایشان نظراتی را زودتر از آنکه علم آن را تائید کند ارائه داده باشند.ایشان در کتابی که در سال ۱۳۷۲ منتشر کردند.در رابطه با خلقت عالم و طول عمر عالم نظراتی را مطرح کرده اند.ایشان به زیبایی از آیات قرآن استفاده کرده و طول عمر عالم(عالمی که ما الان در آن هستیم) را در آن سالمعادل ۱۳٫۶۸۷٫۵۰۰٫۰۰۰ سال اعلام کردند.
دقیقا معادل آنچه در سال ۲۰۱۰ اعلام شد. در ادامه با ما باشید تا توضیح دهیم ایشان چگونه به این عدد رسیدند

ادامه ان شا الله در قسمت بعدی


منبع: سایت حقیقت خاموش

نویسنده: امین روستا پور

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 10:13 ب.ظ

سلام از مقالتون خوشم اومد منتظر ادامش هم هستم

با تشکر

M دوشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 12:34 ب.ظ

جالب بود دوست دارم ادامه اش رو بخونم

. جمعه 20 اسفند‌ماه سال 1400 ساعت 06:22 ق.ظ

با خوندن مطالتون یا این جمله افتادم :
هیچ لذتی بالاترازاین نیست کسی رابیابی که
جهان را مثل تو ببیند؛
اینگونه میفهمی که دیوانه نبوده ای!
دمتون گرم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد