کیهان شناسی قرآن و اهل بیت

کیهان شناسی قرآن و اهل بیت

اعجاز علمی قرآن در نجوم و کیهان شناسی
کیهان شناسی قرآن و اهل بیت

کیهان شناسی قرآن و اهل بیت

اعجاز علمی قرآن در نجوم و کیهان شناسی

رویت هلال با توجه به علم نجوم و کیهان شناسی

معظم له: بحث سومی تحت عنوان «آیا وحدت افق شرط است؟» باز کرده اند و تا آخر جزوه در محور آن بحث فرموده اند. در این بخش به برخی از اصول کیهان شناسی تکیه فرموده اند.  

 

 می فرمایند:

هرگاه در نقطه‌ای از جهان هلال ماه رؤیت شود آیا برای سایر نقاط کافی است؟

مشهور در میان فقهای گرامی اهل بیت علیهم السّلام این است که اتّحاد افق شرط است. مرحوم محقّق یزدی مسأله را در عروه مطرح کرده و تقارب بلاد یا وحدت افق را شرط دانسته و اکثریّت قریب به اتّفاق محشّین، آن را پذیرفته‌اند.

ولی بعضی از بزرگان پیشین و معاصر آن را شرط ندانسته و رؤیت هلال را در یک نقطه از جهان کافی برای مناطق دیگر دانسته‌اند (مشروط بر این که لا اقل در جزئی از شب با هم مشترک باشند).

آغازگر این فتوا در عصر ما مرحوم آیة الله العظمی خوئی رحمه اللّه بود، سپس جمعی دیگر از شاگردان ایشان به ایشان تأسّی جستند.

 

حاشیه: شرط مذکور از دیدگاه کیهان شناسی، همیشه فراهم است و شب به تدریج پیش می رود و افق ها را از هم تفکیک نمی کند، خودش نیز در جای خود «قارّ» است و قابل تکه، تکه شدن، نیست، گرچه در ارتباط با ما «غیر قارّ» است. و «حرکت» با «متحرک» در این مسئله فرق دارد. کراتی وجود دارند که همیشه یک طرف شان، شب است پس در «قارّ» بودن شب بماهو شب، تردیدی نیست.

ایشان نظر آیة الله العظمی خوئی یعنی «رؤیت هلال در یک نقطه از جهان برای مناطق دیگر کافی است» را قبول ندارند، پس لازم می آید که برخی مناطق مثلاً روز شنبه را اول رمضان بدانند و برخی دیگر روز یکشنبه را، و هر دو هم صحیح باشد. لازمۀ این نیز محروم شدن یکی از آن دو، از شب قدر است، زیرا اگر اعمالش در آن شب پذیرفته شود یک پذیرش و «صحّت» اصالتی نیست بل فقط یک «اعتبار» است زیرا شب قدر فقط یک شب است نه دو شب. اما نظر مرحوم خوئی (قدس سره) این مشکل بزرگ را ندارد.

 

می فرمایند:

عمده دلیلی که بر آن اعتماد می‌کنند دو چیز است:

1- طلوع ماه و تولّد آن (و خروج از تحت الشعاع) یک پدیدۀ آسمانی است که مربوط به مقابلۀ خورشید با ماه است. هرگاه آن نیمی از کرۀ ماه که دائما مقابل ما قرار گرفته از تاریکی خارج شود و کمی از آن در برابر خورشید قرار گیرد، ماه نو آغاز شده است و ارتباطی با مناطق مختلف زمین ندارد و این یک امر آسمانی است نه زمینی.

در تقریرات درس حضرت آیة الله خوئی آمده است:

«تکوّن الهلال عبارة عن خروجه عن تحت الشعاع بمقدار یکون قابلا للرؤیة و لو فی الجملة [و هذا کما تری امر واقعی وحدانی لا یختلف فیه بلد عن بلد و لا صقع عن صقع لانه کما عرفت نسبة بین القمر و الشمس لا بینه و بین الارض] فلا تأثیر لاختلاف بقاعها فی حدوث هذه الظاهرة الکونیّة فی جوّ الفضاء».

ولی این سخن موافق با مسطّح بودن زمین و نفی کرویّت آن است. در حالی که امروز کرویّت زمین از امور محسوسه است. اگر در گذشته می‌بایست با ادلّۀ نظری کرویّت زمین اثبات شود، امروز ماهواره‌ها از تمام زمین عکسبرداری کرده و برای ما می‌فرستند و مسافران فضا نیز زمین را کروی می‌بینند و کاملا یک امر محسوس است.

 

حاشیه: این سخن که از مرحوم خوئی (قدس سره) نقل کرده اند، هیچ ارتباطی با مسطح بودن زمین، ندارد. اگر استاد دلیل دیگری بر این که آن مرحوم زمین را کروی نمی دانسته، دارند بهتر بود آن را می آوردند. گرچه در آن صورت نیز به این مسئله مربوط نمی شد.

اگر از دیدگاه کیهان شناسی به مسئله نگریسته شود (چنان که استاد چنین می نگرند) باید گفت: بحث و مسئلۀ ما به «روز» مربوط است و مباحث فقهی نیز در این مسئله به محور «یوم= روز» می چرخد. وقتی که مسئله «روز» است چه مشکلی در افق و آفاق داریم؟ روز شنبه هم در ژاپن روز شنبه است و هم در ایران و هم در غربی ترین نقطه یعنی ساحل غربی آمریکا. اگر مثلاً روز شنبه عید فطر باشد، در همۀ جهان، همان شنبه خواهد بود، این مسلّم است. اکنون ما در تعیین و پیدا کردن این «روز جهانی» مشکل داریم، و این بحث دیگر است.

شمارش شمسی یا قمری و تعیین روزها، در این موضوع از این جهت هیچ فرقی ندارد. چرا در مسائل مربوط به «روز» در دیگر مسئله ها هیچ مشکلی نداریم مانند کسی که نذر کرده در روز پنجشنبه فلان مبلغ صدقه دهد. می گوئیم این شخص باید در همان پنجشنبه صدقه را بدهد خواه در ژاپن باشد و خواه در لندن. و سخنی از افق و آفاق به میان نمی آوریم-؟ قرآن ماه رمضان را به عنوان «ماه رمضان واقعی» برای روزه تعیین کرده است که یک واقعۀ تکوینی است. نه به عنوان «ماه رمضان اعتباری». و این که اگر ما در دست یابی به آن اشتباه می کنیم و این اشتباه ما بخشوده می شود دلیل اعتباری بودن رمضان نیست. صحت و عدم صحت عمل، یک امر اعتباری است که خدا خطای ما را می بخشد و عمل اشتباه آمیز ما را به عنوان عمل مأجور می پذیرد. نه این که به خاطر ما غیر رمضان را به رمضان تبدیل می کند.

بنابر این، «رؤیت» تنها برای فقیه در استنباط حکم (که عمل در چه صورتی صحیح است و در چه صورتی ناصحیح)، موضوعیت دارد. اما در عمل مردم (مکلفین)، «طریق محض» است و هیچ ربطی به موضوعیت ندارد. یعنی شارع مقدس رؤیت را صرفاً ابزاری برای «کشف واقع» قرار داده است.

شب قدر نیز یک شب معین تکوینی است و جای خود را با فرض و تصمیم ها و یا با اشتباهات ما، عوض نمی کند. اگر فرضاً شب شنبه شب قدر باشد، از شرق دنیا تا غرب آن، همان شب شنبه است فقط. و همین طور روز اول رمضان، یا روز اول شوال.

روشن است، فقیهی که رؤیت را در این مسئله در جایگاه کاملاً «موضوعیت» می داند، او نباید به اصول کیهان شناسی تکیه کند که تکوینی محض هستند، و حضرت استاد در عین اعطای کامل «موضوعیت همه جانبه» به رؤیت، سخن از آزمایش تکوینی می فرمایند.

بنابر این ابتدا باید مشخص شود که بحث بر اساس مسلّمات تکوینی است یا بر اساس «تعبد محض»، اگر بر اساس تکوین و کیهان شناسی است، پس باید گفت فقط نظر مرحوم خوئی صحیح است. و چنین نیز هست. همانطور که گفته شد مطابق نظر حضرت استاد ما باید دستکم دو شب قدر و دو روز عید فطر، در جامعۀ جهانی، و حتی در جامعۀ گستردۀ اسلامی امروز، داشته باشیم.

و شگفت این که رد این نظریه، بر خلاف دغدغۀ حضرت استاد است که در صدد از بین بردن تشتّت هستند.

می فرمایند: «وحدت جهانی امکان ندارد»، با این که به کیهان شناسی و تکوین تکیه می فرمایند، یک روز معین و نیز یک شب معین را دو روز و دو شب می کنند. در این صورت در کشور واحد جهانی حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه)، مردم در منطقه های متعدد، هم شب های مختلف قدر، و هم روزهای مختلف عید فطر، خواهند داشت.

اگر چنین است و این مشکل در عصر حاکمیت آن حضرت هم خواهد بود، به چه علت غصه و دغدغۀ آن را امروز داشته باشیم؟.

همان طور که در بالا بیان شد، نظر مرحوم آیة الله العظمی خوئی، کاملاً با اصول کیهان شناسی مطابقت دارد و هیچ ربطی به مسطح بودن زمین ندارد، شرط مذکور نیز از دیدگاه کیهان شناسی، کاملاً و همیشه حاصل است.

کرویت زمین اگر برای غربیان از عصر گالیله روشن شده و او را به دلیل این که با کیهان شناسی خیالی ارسطو مخالفت کرده محاکمه کردند، برای علمای ما از اول روشن بود، شیخ طوسی (قدس سره) در تبیان، به آن توجه دارد، و مرحوم صاحب «جنّات الخلود» حتی قطر، محیط و حتی وزن کرۀ زمین را نیز محاسبه کرده است گرچه با محاسبات امروزی فرق دارد. حضرت استاد طوری بحث می کنند که گوئی علمای شیعه در کرویت زمین با مسئلۀ تازه ای رو به رو هستند. به یاد آن ایامی که اگر یک جوان مدرک دیپلم می گرفت گمان می کرد که علمای شیعه چیزی از کرویت زمین نمی دانند.

 

می فرمایند:

«امروز کرویّت زمین از امور محسوسه است. اگر در گذشته می‌بایست با ادلّۀ نظری کرویّت زمین اثبات شود، امروز ماهواره‌…»

عرض می کنم: در گذشته هم از امور محسوسه و تجربی بود، نه صرفاً نظری. آن جا که مسعودی دانشمند و مورخ شیعه، از ساحل شمالی دریای خزر سوار کشتی شده و به طرف جنوب حرکت می کند، می بیند که قلۀ دماوند، همگام با پیشرفت کشتی، بیش و بیشتر مشهود می شود، و نتیجه می گیرد که آب خزر کروی است پس زمین کروی است. این کار او یک کار تجربی و حسّی بود، نه نظری. و همین طور کار دیگر علما.

اگر بناست امروز به ماهواره و گزارشات مسافرین فضائی اعتماد کنیم (و باید در اصول مسائل اعتماد کنیم)، پس به چه علت به حضور تلسکوپ در مسئلۀ هلال، اجازه نمی دهیم؟ حضرت استاد در این جا تکوینی برخورد می فرمایند و در آن جا با تعبد محض ابتدا به «رؤیت متعارف» سپس از آن به «چشم متعارف» و از آن نیز به «چشم عادی» منتقل می شوند. که این روش حضرت ایشان، با قواعد تعبدی فقاهت، سازگار نمی باشد و در نتیجه، آنچه حضرت ایشان به آن می رسند، نه با کیهان شناسی و نگرش تکوینی سازگار است و نه با روش «تعبدی با صرف نظر از تکوین»، و نه با روی هم رفتۀ آن دو.

 

می فرمایند:

به عبارت دیگر، تکوّن و تولّد ماه مربوط به سه چیز است: «ماه»، «خورشید» و «زمین»، زیرا تولّد ماه به این است که خطّ باریکی از بخش نورانی ماه در برابر اهل زمین قرار گیرد، به یقین این بخش نورانی را کسانی که در بخشی از کرۀ زمین که محاذی با آن است، زودتر مشاهده می‌کنند. این مطلب را می‌توان با یک آزمایش حسّی نشان داد. سه کره تهیّه کنیم یکی نورانی مانند یک لامپ روشن و دو کرۀ غیر نورانی. به خوبی ملاحظه می‌کنیم که اگر کرۀ اوّل ظلمانی را چنان در مقابل کرۀ نورانی قرار دهیم که فقط یک نوار باریک نورانی به طرف کرۀ سوّم باشد، کسانی که در بخش محاذی آن نقطۀ نورانی قرار دارند، آن را می‌بینند و کسانی که محاذی نیستند نمی‌بینند.

چیزی که با تجربۀ حسّی قابل درک است، نیاز به توضیح بیشتری ندارد، آری اگر زمین مسطّح بود گفتار بالا صحیح بود، ولی قطعا مسطّح نیست.

 

 

حاشیه: این آزمایش حضرت استاد، دربارۀ «خسوف» درست است و یک آزمایش دربارۀ خسوف شناسی کرده اند. اما دربارۀ طلوع و هلال ماه، موردی ندارد. در مسئلۀ ما طلوع و غروب ماه مانند طلوع و غروب خورشید است و در این مسئله هیچ فرقی میان آن دو، نیست و مردم دنیا یک هلال را می بینند لیکن با ترتیب، مثلاً مردم ژاپن چند ساعت قبل از مردم ایران می بینند همان طور که خورشید را اینچنین می بینند، در این مورد مناطق محاذی و غیر محاذی نداریم مگر همان «ترتیب» که به شرح رفت: شب جهانی 24 ساعت است. و همان دید و مشاهدۀ مردمی، مورد نظر است که حتی استاد آن را موکداً دارای «موضوعیت همه جانبه» دانستند.

و مرحوم خوئی چه زیبا و کیهان شناسانه فرموده اند: «و هذا کما تری امر واقعی وحدانی لا یختلف فیه بلد عن بلد و لا صقع عن صقع لانه کما عرفت نسبة بین القمر والشمس لا بینه و بین الارض فلا تأثیر لاختلاف بقاعها فی حدوث هذه الظاهرة الکونیّة فی جوّ الفضاء»: و این (چنانکه می بینی) یک امر واقعی واحد است که دربارۀ آن هیچ شهری با شهر دیگر فرق نمی کند (همگان در همه جای دنیا هلال را یکسان می بینند) و هیچ ناحیه ای با ناحیۀ دیگر تفاوتی ندارد. زیرا آن (همانطور که دانستی) نسبتی است میان ماه و خورشید، نه میان ماه و زمین.

اما حضرت استاد با آزمایش شان نتیجه می گیرند که «کسانی که در بخش محاذی آن نقطه نورانی قرار دارند، آن را می بینند و کسانی که محاذی نیستند نمی بینند».

گفته شد حرکت ماه هیچ وقت و در هیچ جا شنبه را یکشنبه نکرده و نمی کند. مسائلی از قبیل حرکت وضعی زمین دربارۀ طلوع و غروب خورشید و برآیند این حرکت وضعی با حرکت انتقالی کرۀ ماه، فرقی در مسئلۀ ما ایجاد نمی کند.

و اینجا یک مسئله هست (که می خواستم پیشتر توضیح دهم، اما خواستم با فرمایشات حضرت استاد همگام باشم) و آن تاخّر تدریجی طلوع ماه از طلوع خورشید است. و همین طور در غروب آن دو. ماه هر روز نسبت به روز پیش دیرتر از خورشید غروب می کند. و این فاصله روز به روز زیادتر می شود. اما این «تفاوت در حرکت» و غروب، نتیجه اش فرق میان شروع ماه شمسی با ماه قمری است. نه در طلوع و غروب ماه که در نتیجۀ آن یک «روز» به «دو روز» تبدیل شود. مثلاً عید فطر در ژاپن روز شنبه باشد و در لندن روز یکشنبه. اساساً چنین چیزی نه معقول است و نه با چیزی بنام شب معین و تکوینی «قدر» سازگار است. ادامۀ این مطلب در حاشیۀ بعدی خواهد آمد.

 

می فرمایند:

ایراد دیگری که بر این سخن وارد می‌شود این که آنها می‌گویند تمام بلادی که در قسمتی از شب با نقطۀ رؤیت ماه مشترک هستند، اوّل ماه آنها یکی است.

مفهوم این سخن آن است که اگر مثلا هنگام غروب آفتاب در مکّه ماه تولّد یابد، و مشاهده شود، مناطقی که در شرق آن قرار دارد و چندین ساعت از شب آنها گذشته یا حتّی نیمۀ شب یا اواخر شب آنهاست، ماه برای آنها عوض می‌شود یعنی تا نیمه شب یا اواخر شب، برای آنها شب آخر ماه رمضان بوده چون ماه شوّال متولّد نشده بوده و دعاهای شب آخر را می‌خواندند. ناگهان از نیمه شب، شب اوّل ماه شوّال می‌شود، چون به هنگام غروب آفتاب «مکّه» ماه در آن ساعت تولّد یافته است!

این امر عجیب و غیر قابل قبول است، زیرا قبل از آن ساعت (غروب آفتاب مکّه در مفروض بحث) قطعا ماه از تحت الشعاع خارج نشده بود و پس از خروج، اوّل ماه شروع شده، یعنی برای بعضی مناطق از نیمه شب یا آخر شب، ماه شوّال شروع می‌شود، و قسمت مهمّی از شب آنها، شب آخر ماه رمضان بوده است.

اگر گفته شود از اوّل شب برای همۀ این مناطق ماه شوّال بوده، قابل قبول نیست، چون فرض بر این است که تا آن ساعت ماه از تحت الشعاع خارج نشده بوده و قطعا ماه شوّال نبوده است. پس از خروج و تولّد ماه، برای تمام این مناطق اوّل ماه است، یعنی واقعا نیمی از شب، شب آخر رمضان و نیمی از آن واقعا شوّال است. بدیهی است برای مناطق دورتر که در شب با آنجا اشتراک ندارند (مانند کانادا و آمریکا) اوّل ماه یک روز بعد از آن خواهد بود. (دقّت فرمائید).

 

حاشیه: درست است حضرت استاد به یک مسئلۀ مهم توجه فرموده اند و این نیازمند توضیح است:

امروز بر اساس قرارداد عرفی یا (باصطلاح) قراردادی که وضعیت خشکی ها در روی کرۀ زمین، بر ما تحمیل کرده، در هر صورت[1]، برای آغاز هر روز، طلوع خورشید از ژاپن (ساحل اقیانوس آرام)، معیار شده است. مثلاً روز شنبه وقتی آغاز می شود که خورشید از افق ژاپن طلوع کند و هوا روشن شود. شب نیز به دنبال روز گام به گام با آن (و اول شب چسبیده به آخر روز) در روی کرۀ زمین به سوی غرب، پیش می روند. تا دوباره خورشید از افق ژاپن طلوع کند که می شود آغاز روز دیگر بنام یکشنبه.

اکنون فرض می کنیم: در غروب روز پنجشنبه 24 شهریور و 15 سپتامبر، هلال ماه در مکه رؤیت شده و مردم مکه در آن شب، به خواندن دعاهای شب عید پرداختند، در حالی که چند ساعت پیش از آن مسلمانان اندونزی و هند همان شب را به دعاهای ماه رمضان مشغول بوده اند و اکنون که روز جمعه در اندونزی شروع شده مردم روزه هستند در حالی که مردم مکه همان روز را عید خواهند گرفت.

نظر به این که غروب ماه نسبت به غروب خورشید با «تاخّر تدریجی» همراه است، مثلاً هلال اول هر ماه را (به قول قدیمی ها) به قدر دو «نی» در بالای افق می بینیم، فردای آن روز، آن را با ارتفاع چهار نی مشاهده می کنیم. یعنی در مدت 24 ساعت، ارتفاع ماه از افق ما، دو برابر شده است و (مثلاً) دو نی افزایش یافته است.

یعنی پس از آن که در افق ما غروب شده، در طول 12 ساعت، مجموع افزایش را دو نی می بینیم. (زیرا زمین کروی است هر نقطه و هر افق را فرض کنیم هر دو طرف آن به همین صورت خواهد بود). بنابر این در هر 12 ساعت یک نی و در هر شش ساعت نیم نی، بر ارتفاع ماه از افق افزوده می شود اکنون بر فرض، فاصلۀ ما با لندن 6 ساعت باشد، ارتفاع هلال در افق لندن به مقدار نیم نی بلندتر خواهد بود. پس ممکن است در آن روز که هلال برای ما قابل رؤیت نبوده، برای مردم لندن قابل رؤیت باشد.

این محاسبۀ فرضی را در میان مکه و ژاپن حساب کنیم: در آن روز پنجشنبه که هلال در ژاپن قابل رؤیت نبود، در افق مکه به دلیل افزایش ارتفاع قابل رؤیت می شود. در نتیجه در صبح جمعه مردم مکه نماز عید می خوانند در حالی که مسلمانان ژاپن در همان روز، روزه بوده اند.

و لذا به ما گفته اند «صُمْ لِلرُّؤْیَةِ وَ أَفْطِرْ لِلرُّؤْیَةِ»، چون غیر از این راهی نبود. زیرا در آن زمان نه مردم مکه می توانستند رؤیت هلال را به اطلاع مردم جای دیگر برسانند، و نه مردم جای دیگر به جاهای دیگر. اما امروز می توانیم این کار را بکنیم و باید بکنیم.

منبع: کتاب روئیت هلال، نوشته مرتضی رضوی

[1] یعنی (باصطلاح) خواه این قرارداد را «تعیینی» بدانیم یا «تعیّنی»، فرقی نمی کند.

 

  دانلود کتاب روئیت هلال

نوشته مرتضی رضوی

عنوان کتاب: روئیت هلال

نویسنده: مرتضی رضوی
    فرمت: PDF
    ارسال کننده: سایت بینش نو
    زبان: فارسی
    انتشارات: مولف
    تاریخ چاپ: 1394
    توضیحات: ...
● مقدمه
● مسئلۀ اول: شب قدر و تعیین وقت آن
● آیا شب قدر مخصوص این سوی کرۀ زمین است؟
● افق جهانی و تقویم جهانی
● مسئلۀ دوم: نماز و روزه در سفینۀ فضائی
● مسئلۀ سوم: نماز و روزه در قطب شمال و قطب جنوب
● مسئلۀ چهارم: نماز در مدار 60 درجه
● مسئلۀ پنجم: روزه در مدار 60 درجه
● مسئلۀ ششم: رؤیت هلال
● مقدمه
● مشکل تشتّت در رؤیت هلال
 ● رؤیت هلال با تلسکوپ
● مسئله رؤیت هلال با توجه به علم نجوم و کیهان شناسی
● مردم مکّه حق دارند هلال را یک روز زود تر از مردم تهران ببینند
● افق مکه افق جهانی اسلام است
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد